5 کابوی برتر تاریخ سینما
به گزارش وبلاگ حسابی، نویسنده مهمان: مریم ز: شاید ژانر وسترن دوران طلایی خود را دهه ها پیش پشت سر گذاشته باشد، ولی سال ها پیش، زمانی که پدران ما جوان بودند، قهرمانان سینمای وسترن نمادی از رویای آمریکایی بودند و برای جوانان خیال پرداز همان محبوبیتی را داشتند که ابرقهرمانان سینمای امروز برای ما. در دورانی که هنوز قهرمانان سینمایی قهرمان بودند و جلوه ای فرابشری داشتند، کابوی های بی باک و ماجراجو قلب ها را نیز مانند دشت های باز غرب وحشی درمی نوردیدند و به تسخیر خود در می آوردند. ما هم بچه ها همان پدرانیم و در کودکی با این گاوچران های اسطوره ای و جاودانه همسفر شده ایم و در خیال به سوی آفتاب در حال غروب تاخته ایم.
این هم فهرستی از 5 کابوی برتر تاریخ سینما، که البته شامل تمام گزینه های ممکن نیست:
کلینت ایستوود:
این مرد بی نام ساکت و مرموز، نه تنها از به یادماندنی ترین قهرمانان وسترن، که از محبوب ترین شخصیت های سینمایی تمام دوران نیز هست. سه گانه دلار سرجیو لئونه او را به نمادی دنیای بدل کرد. هر چند کلینت ایستوود در سال های پایانی اوج ژانر وسترن وارد گود شد، ولی با خلق و در حقیقت بازآفرینی زیبا و اثرگذار این کاراکتر نقطه پایان شایسته ای را بر دوران طلایی این ژانر رقم زد.
در سال های بعد ایستوود کوشش کرد که با خلق وسترن های دیگر این پیروزیت را تکرار و این ژانر را زنده کند، و تا حدودی هم پیروز شد (با وسترن پیروز و محبوب نابخگردده)، ولی این تصویر او در نقش بلوندی با پانچویی بر دوش و سیگاری بر لب است که در فکر ما نقش بسته و تا ابد جاودانه شده است.
استیو مک کوئین:
استیو مک کوئین که به حق به King of Cool ملقب بوده، بی شک از ستارگان بزرگ تاریخ سینماست. او که در دهه 60 پردرآمدترین ستاره هالیوود بود، به همراه پل نیومن، مارلون براندو، و جیمز دین، پایه گذار نسل جدیدی در سینما هستند: نسل ضدقهرمانان عصیانگر که بر ضد کامل بودن می شورند و نسل قدیم و سنت ها را به چالش می کشند.
در نقش های وسترنش، با اینکه اثر آشکاری از این شورش و عصیان نمی بینیم، اما باز هم نشانه هایی هست؛ او قهرمانی فرق دارد: تکرو، ثابت قدم، و محکم؛ ولی انگار که همیشه چیزی او را از درون می خورد و در درونش جدالی برپاست.
مک کوئین در چندین فیلم و سریال وسترن ایفای نقش نموده، ولی نقش آفرینی او در فیلم پرستاره و سامورائی وار هفت دلاور از به یادماندنی ترین هاست.
او در سال 2007 پایان به فهرست نقش آفرینان برتر وسترن راه یافت.
چارلز برانسن:
روزی روزگاری در غرب وسترن محبوب من است. ترکیبی هنرمندانه و زیبا از تعلیق، قهرمانی، موسیقی، و رویارویی ستارگانی رو به افول اما همچنان درخشان.
چارلز برانسن، ستاره دوست داشتنی و زشت روی فیلم که از تبار اروپای شرقی است، دوران کودکی بسیار سخت و فقیرانه ای را در شهری غربی به عنوان معدن کار سپری کرد و پایان به ارتش پیوست. دشواری دوران رد پایش را بر چهره آفتاب سوخته و شخصیت مقاوم و محکم و مستقلش بر جای گذاشت.
او با فیلم هفت دلاور خود را به دنیا شناساند و در آثار برجسته دیگری نیز نقش آفرینی کرد که بسیاری از آنها در ژانر وسترن جای داشتند، ولی به اعتقاد من نقطه اوج کارنامه حرفه ای اش، بازی در نقش هارمانیکا در فیلم روی روزگاری در غرب است. او که با آن سازدهنی معروفش، به تنهایی در برابر هنری فوندا و مردانش می ایستد و برای هدفش می جنگد، نمادی از قهرمانان پایدار و ثابت قدمی است که حاضرند مردانه برای هدف جان سپارند ولی تن به ظلم ندهند.
خود لئونه یک بار از او به عنوان برترین بازیگری که تا حالا با او کار نموده یاد نموده است. لئونه حتی می خواست از او در سه گانه دلار هم استفاده کند، ولی برانسن نقش را رد کرد و ایستوود را به یک بخت عالی مهمان کرد.
جان وین:
نمی گردد از قهرمانان وسترن حرف زد و نامی از جان وین نبرد. او که از پرکارترین و محبوب ترین ستارگان این ژانر است، در بیش از 100 فیلم وسترن که بیشتر آنها فیلم های رده پایین و کم خرج بودند بازی نموده، ولی البته در کارنامه او آثار ماندگار هم دیده می گردد، از آن جمله فیلم های بسیاری با کارگردانی جان فورد.
در فیلم های این کابوی پیر چندان خبری از خشونت نیست، ولی تا دلتان بخواهد ماجراجویی هست. او که سعی داشت چهره ای واقع گرایانه و متفاوت از قهرمانان وسترن ترسیم کند، در طول سالها کاراکتری اختصاصی برای خود ساخت که در بسیاری از نقش آفرینی های معروفش تکرار شد. شاید به همین علت بتوان گفت که او هنرپیشه چندان خوبی نبود و قادر نبود بیش از یک نقش را بازی کند، ولی نقش او به عنوان یک نماد فرهنگی تاثیرگذار آمریکایی را نمی توان نادیده گرفت. او در ایران هم با تکیه کلام های عجیب و مضحک و فارسی شده دوبلورها محبوبیتی چشمگیر داشت.
البته معروفیت و محبوبیت دنیای وی با میهن پرستی های افراطی و گفته های نژادپرستانه اش درباره سرخ پوستان و سیاهپوستان خدشه دار شد، ولی بدون شک جایگاه او در مقام یکی از محبوب ترین کابوی های تاریخ سینما تزلزل ناپذیر است. او فیلم های تحسین شده بسیاری را در کارنامه دارد، مانند جویندگان، مردی که به لیبرتی والاس شلیک کرد، ریو براوو، و …؛ اما فیلم مورد علاقه من از او رودخانه سرخ است، اولین فیلمی که از او در دوران کودکی دیدم و نقشی جاودان در فکرم به جای گذاشت.
پل نیومن:
این ستاره خندان چشم آبی و سخت کوش از زمینی ترین کابوی های تاریخ سینماست. کاراکتر او در بیشتر فیلم هایش کوشش می نماید تا خود را با محیط و افراد پیرامونش تطبیق دهد، ولی فایده ای ندارد چرا که او یک غریبه است و اغلب در نهایت مجبور میگردد این را بپذیرد. او نه سر به طغیان آشکار برمی دارد و نه به جنگ سنت ها می رود، اما دنیای قدیم به هر حال او را نمی پذیرد، چرا که با وجود فروتنی و سکوتش، او در درون فرق دارد و نماینده ای از غلبه نهایی دنیای مدرن بر دنیای سنتی است.
هر چند که تمرکز حرفه ای نیومن بر ژانر وسترن نبوده، ولی چندین وسترن های ماندگار در کارنامه دارد، از آن جمله می توان به اومبره و کمدی ماجرایی بوچ کسیدی و ساندنس کید اشاره نمود. اما وسترن مورد علاقه من از او، هاد است
منبع: یک پزشک